به نام خداوند مهربان مهرورز. ستایش از آن خدای جهانیان است و درود بر سرورمان محمد؛ آن راستگوی درستکار. خدایا ما دانشی نداریم جز آنچه تو به ما آموختی. تو بسی دانا و فرزانه هستی. خدایا آنچه برایمان سودمند است، به ما بیاموز و از آنچه آموزاندهای ما را بهرهمند گردان. بر دانش ما بیفزای و حقیقت را برایمان نمایان کن و پیروی از آن را نصیبمان گردان. بطلان باطل را به ما نشان بده و دوری از آن را برای ما نصیب کن. ما را از کسانی قرار بده که سخن را می-شنوند و از بهترین آن پیروی میکنند. ما را از روی مهر خویش در زمرهی بندگان شایستهات وارد کن. خدایا ما را از تاریکیهای نادانی و توهم به سوی نور معرفت و دانش راهنمایی کن و از لجنزار شهوت به بهشت قربت بیرون آور. آمین.
برادران بزرگوار، با درس جدیدی از دروس تربیت اسلامی در خدمت شما هستم. محور این درس، موضوعی است که چند هفته بعد به آن میرسیم و دومین رکن بزرگ عبادت در اسلام است.
اصول اسلام:
در آغاز باید بگویم طبق گفتهی امام شافعی عبادات در این دین بزرگ، وابسته به مصلحت بندگان است. اگر این تعبیر درست باشد، مربع دین اسلام چهار بخش دارد: عقاید، عبادات، معاملات و آداب. پس دین عبارت است از عقیده، عبادت، احکام معامله و آداب.
١.عقیده، در رأس این اقسام قرار دارد. اگر عقیده درست شد، عمل صحیح است و اگر عقیده فاسد بود، عمل فاسد میگردد.
٢.عبادات، به تعبیر امام شافعی، به مصلحت بندگان وابسته هستند. به نص صریح قرآن کریم، نماز از بدی و زشتی باز میدارد: «إن الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر». (عنکبوت/٤٥).
الف ـ نماز:
خداوند عزوجل شاه شاهان و آفریدگار آسمانها و زمین است و میتواند ما را به نماز فرمان دهد، اما از روی رحمت خویش حکمت و علت این عبادت را ذکر کرده است. هر اندازه که فرمانده کاملتر باشد، علت کارش را به فرمانبران بهتر بیان میکند: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ». (عنکبوت/٤٥). (نماز را برپای دار که به یقین نماز از زشتی و بدی باز میدارد و نام خدا قطعا بزرگتر است).
بنابراین، علت نماز، مصلحت انسان است و او را از زشتی و پلشتی باز میدارد، زیرا فحشا و منکر عامل هلاکتش در دنیا و آخرت است.
نتیجهی این ذکر علت، آن است که هر کس نمازش او را از فحشا و منکرات دور نکند، بهرهای از نماز نصیبش نشده است. باید مواظب بود تا حرکاتی بی معنا یا کارهایی بی فایده و قالبهایی تهی از مفهوم و محتوا انجام نداد. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرموده است: «الصلاة طهور». (نماز پاکی است).
بعید است یک نمازگزار کینه داشته باشد، زیرا کینه یک بیماری است. بعید است یک نمازگزار ستمگر باشد، زیرا ستم یک بیماری است. بعید است یک نمازگزار خود را برتر ببیند، چون تکبر و غرور یک بیماری است.
نماز عامل سعادت و خوشی است. رسول الله فرمود: «ارحنا بها یا بلال». (ابوداوود). (ای بلال ما را با آن شادمان کن).
کسی که با زبان حال میگوید از آن راحت شدم، میوهی نماز را نچشیده است. بین «ما را با آن شادمان کن» و «از آن راحت شدم» تفاوت بسیاری است.
نماز، نور است. در نماز میتوانی خوبی را خوب ببینی و بدی را بد تشخیص دهی. خوب را خوب ببینی و از آن پیروی کنی و بد را بد بیابی و از آن دوری کنی. به دلیل این آیه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآَمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ». (حدید/٢٨). (هان ای کسانی که ایمان آوردهاند پروای خدا پیشه سازید و به پیامبرش ایمان بیاورید تا شما را از رحمت خود دو چندان بدهد و برایتان نوری قرار دهد تا با آن بروید).
نماز نور است، نماز پاکی است، نماز شادی است، نماز معیار است. بدون تعارف بگو آیا میتوانی هنگامی که مرتکب گناهی شدی یا بر کسی یا مال و ناموسش تجاوز کردی، نماز بگزاری؟ شاید برایت امکان داشته باشد که در پیشگاه خدا بایستی و فاتحه و سوره بخوانی یا بتوانی رکوع و سجده به جای آوری، اما نمیتوانی با خداوند ارتباط بگیری، چون گناه باعث دوریات از خداوند عزوجل شده است. پس نماز یک ملاک و معیار است.
پیامبر فرمود: «الصلاة مكيال فمن وفى استوفى». (روایت ابن مبارک از ابوهریره). (نماز ملاک سنجش است؛ هر کس کامل کرد، کامل گرفت).
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ». (نساء/٤٣). (هان ای کسانی که ایمان آوردهاند، هنگامی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید که چه میگویید).
کسی که نمیداند در نماز چه میگوید، پس نمازی نگزارده است که طبق ارادهی خداوند باشد. «ليس للمؤمن من صلاته إلا ما عقل منه». (روایت احمد از عمار بن یاسر). (برای مؤمن از نمازش همان مقدار است که خودش فهمیده است).
«واسجد واقترب». (سجده کن و نزدیک شو).
نماز دعاست: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ. صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ». (ما را به راه راست راه بنما. راه کسانی که بر ایشان نعمت دادی، نه راه غضب شدگان و نه گمراهان).
نماز ذکر است: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي». (طه). (نماز را برای یاد من برپای دار).
نماز معراج مؤمن است. نماز اصل طاعات و سرآمد عبادات است. نماز معراج مؤمن به سوی خدای زمین و آسمانهاست.
بنابراین، عبادات در اسلام به منفعت بندگان وابسته است. طبق حدیث، هر کس نمازش او را از فحشا و منکر باز ندارد، بر دوریاش از خدا افزوده میشود. «من لم تنهه صلاته عن الفحشاء والمنكر لم يزدد من الله إلا بعدا». (طبرانی در المعجم الکبیر از ابن عباس).
نماز این گونه بود که گفتم.
ب ـ روزه:
«كم من صائم ليس له من صيامه إلا الجوع والعطش». (نسائي وابن ماجه از طریق ابوهريره). (بسا روزهداری که از روزه جز گرسنگی و تشنگی چیزی برایش نیست).
طبق این فرمودهی قرآن کریم، اگر روزه بگیری و همهی گناهان و اشتباهات را رها سازی، و به سوی خداوند پاک روی بیاوری و از او نور بگیری، حق را حق میبینی و باطل برایت جلوهی باطل دارد. یعنی به تقوا رسیدهای: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمْ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». (بقره/183). (هان ای کسانی که ایمان آوردهاند، روزه بر شما فرض شده آن گونه که بر کسان پیش از شما فرض شده بود، شاید به تقوا برسید).
پس، عبادات به مصلحت بندگان وابسته است.
ت ـ زکات:
«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ». (توبه/١٠٣). (از أموالشان صدقه بگیر تا ایشان را پاک کنی).
فرد غنی از بیماری آزمندی پاک میگردد. قرآن فرموده است: «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». (حشر/٩). (هر کس آزمندی خودش را کنترل کند، پس آنان همان رستگاراناند).
هر کس زکات مالش را بپردازد، خداوند از او آزمندی را میزداید. فرد مستمند نیز با گرفتن زکات از بیماری کینه پاک میشود، زیرا ممکن است نسبت به سرمایهداران دچار کینه شود، ولی وقتی به وی زکات داده شود، کینه به دل نمیگیرد. مال هم از تعلق حق دیگران در آن، پاک میگردد. «خذ من أموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها». (توبه/١٠٣). (از اموالشان صدقه بگیر و آنان را با آن پاک و تزکیه کن). تزکیه یعنی رشد و وارستگی نفس فقیر، چون او اطمینان میکند که در جامعه فراموش نشده است. نفس غنی نیز به پیراستگی و وارستگی میرسد، از آن جا که حس میکند دل هزاران نفر را شاد کرده است. مال هم رشد میکند. پس علت زکات، وارستگی و پیراستگی و پاکی همگان است.
ث ـ حج:
در روایتی آمده: «من حج بمال حرام، ووضع رجله في الركاب، وقال : لبيك اللهم لبيك ينادى أن لا لبيك ولا سعديك، وحجك مردود عليك». (هر کس با مال حرام حج گزارد و پایش را در رکاب بگذارد و بگوید: لبیک اللهم لبیک، ندا داده میشود که نه لبیک بگو و نه سعدیک، زیرا حج تو پذیرفته نمیشود).
به همین سبب قرآن در آیهی ٩٧ سورهی مائده که بحث کعبه، حج، ماه حرام و... است، میگوید: «ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فی السماوات وما فی الأرض ...». (بدین سبب تا بدانید که خداوند قطعا میداند آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است ...).
همین اندازه که بدانی خداوند میداند، میوهی حج را برداشت کردهای. حتی بر زبان آوردن «شهادتین» از ارکان ایمان است؛ گواهی به این که معبود بر حقی جز خدا نیست و محمد فرستادهی اوست. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرموده است: «من قال لا إله إلا الله بحقها دخل الجنة ، قيل وما حقها ؟ قال أن تحجبه عن محارم الله». (هر کس به طور حقیقی لا اله الا الله بگوید، به بهشت میرود. گفته شد: منظور از حقیقی چیست: فرمود: این که او را از حرامها دور کند).
در آغاز درس گفتم که عبادات در اسلام به منافع بندگان وابسته است. بهتر است درنگی عمیق دربارهی روزه داشته باشیم:
در توصیف روزه گفتهاند که عبادتی مخلصانه است. چگونه؟ اگر رمضان در روزهای طولانی تابستان باشد که حدود هفده ساعت است و گرما بسیار شدید میباشد و تشنگی نزدیک است که انسان را از پای درآورد، در این هنگام اگر به منزل بروی و کسی در خانه نباشد، در یخچال هم آب سرد و گوارا وجود داشته باشد، اما یک قطره آب در دهان نمیگذاری، چرا؟ چه کسی تو را بازخواست میکند؟ کسی از مردم نمیتواند تو را بازخواست کند. به همین سبب پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرموده است: «كل عمل ابن آدم له ، إلا الصيام فإنه لي وأنا أجزي به». (بخاری و مسلم). (همهی کارهای آدمیزاد از آن خودش است، جز روزه که مال من است و من پاداشش را میدهم).
پس نخستین نکته، وجود اخلاص در روزه است.
روزه، دورهای تعبدی است.
١.روزه دورهای تعبدی است:
اما حکمت روزه چیست؟ تو در ماههای دیگر میخوری و مینوشی، اما آیا از خوردن هنگام إفطار احساس گناه میکنی؟ آیا از این که یک لیوان آب بنوشی، إحساس شرمندگی میکنی؟ در شبانگاه اگر با همسرت آمیزش داشته باشی، إحساس گناه میکنی، در حالی که برایت حلال است؟ هرگز، نه، حتی در حد یک میلیونیوم، زیرا در آن موقع استفاده از حلالها برایت مباح شده است و استفاده ایرادی ندارد. ولی در روز رمضان بهره بردن از این حلالها جایز نیست. هنگامی که خوردن و نوشیدن در غیر رمضان مباح است و در رمضان ممنوع میگردد، پس رها کردن گناهان و اشتباهات اولویت بیشتری دارد. گویا خداوند عزوجل در تو أراده را تقویت کرده است. تو که از خوردن و نوشیدن دست کشیدی، آیا عاقلانه است که دروغ بگویی؟ آیا غیبت معقول است؟ آیا گفتن سخنان پوچ و باطل خردمندانه میباشد؟ آیا منطقی است که به مسلمانان خیانت کنی؟ تو که آب و غذای حلال را ترک میکنی، رها کردن حرام در اولویت نخست است. خداوند سبحان و متعال در این ماه در تو اراده را تقویت کرد تا بتوانی روزه بگیری.
بسا فردی نتواند چندین سال یا چندین دهه درس بخواند، اما پشت سر گذاشتن یک دوره سی روزه برای همگان امکانپذیر است.
٢.ماه آمرزش:
«من صام رمضان إيمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه». (بخاری و مسلم). (هر کس رمضان را از سر ایمان و به امید پاداش روزه بگیرد، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود).
«من قام رمضان إيمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه». (بخاری و مسلم). (هر کس رمضان را از سر ایمان و به امید پاداش شب زنده بدارد، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود).
برای جا افتادن موضوع از مفاهیم امروزین استفاده میکنم: تصور کنید فردی هشت میلیون دلار بدهی دارد، همهی اموالش مصادره شده و دادگاه به زندانی شدنش حکم داده است. اما به او میگویند: این کارها را فقط به مدت سی روز انجام بده تا تمام بدهیهایت بخشوده شود، حکم دادگاه لغو گردد و موانع برداشته شده و اموالت از مصادره درآید. آیا کسی از ما در چنین حالتی یک ثانیه تردید می-کند؟!
در رمضان فصل جدیدی با خداوند میگشایی. «من صام رمضان ...»، «من قام رمضان ...». بنابراین رویاروی یک فرصت طلایی قرار گرفتهای، چگونه؟ صفحهی تازهای در برابر خداوند برای خود بگشای.
کارها و مشکلات را به بعد از رمضان واگذار کن:
خوب توجه کن .. لازم است سرعت تو در رمضان صد باشد، قبل از رمضان با سرعت صفر یا یک حرکت میکنی، پس نمیتوانی تا ٢٩ شعبان با همین سرعت بروی و ناگهان در آغاز رمضان سرعتت را به صد برسانی. باید خودت را از قبل آماده کنی. اگر مشکلی هست، آن را پیش از رمضان حل کن، اگر مشکل بزرگی هست، آن را به پس از رمضان به تأخیر بینداز. مشکل پردهی منزل را قبل از رمضان حل کن، زیرا رمضان ماه عبادت و ماه فراغت است. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ در رمضان به اعتکاف مینشست. اعتکاف یعنی گسست کامل از دنیای خارجی. من نمیگویم که حتما به اعتکاف بنشینید، زیرا زندگی امروز بسیار پیچیده است. ولی معنای اعتکاف جدا شدن از دنیای خارج است؛ از دنیای قیل و قال، هیاهو، پرسش و پاسخ، انتقاد، دغدغه و اندوه. این ماه یک دوره تربیتی و تمرینی با خداست، زیرا عبادت این ماه، مایهی شارژ است.
٣.ماه شارژ ایمانی:
یک مثال واضح امروزی؛ تلفن همراه به شارژ نیاز دارد و اگر آن را شارژ نکنی، خاموش و ساکت شده و به یک تکه پلاستیک و فلز بی ارزش تبدیل میگردد. مؤمن هم به شارژ نیاز دارد. شارژ چند نوع است. یکی شارژ روزانه که با نمازهای پنجگانه انجام میشود و فرد از آنها روحیه میگیرد. به همین سبب قرآن گفته است: «إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَأَقْوَمُ قِيلاً. إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحاً طَوِيلاً». (مزمل/٦و٧). (به یقین نشأت و خیزش شب، اثر بیشتر و سخن استوارتری دارد. برای تو در روز مجالی بیشتر است).
وقتی در نماز صبح شارژ شوی، در طول روز إحساس میکنی حقیقت را میبینی، بر اندامهایت تسلط داری، سخنانت درست است، دلت نورانی است، درونت آرام است، رحمت خدا تو را احاطه میکند، و توفیقات الهی تو را تأیید و تثبیت مینماید.
پس، نماز یک شارژر است. نماز صبح تو را تا ظهر شارژ میکند، ظهر شارژی دوباره تا عصر است، عصر شارژ سوم است، مغرب تا عشاء و عشاء تا صبح.
از آنجا که قبل از نماز صبح در بستر خواب بودهای، سنت صبح، قبل از فرض قرار گرفته است، چون سنت یک تمرین و آمادگی برای فرض است. در فرض باید هوشیار و سرحال باشی. اما چون در طول روز خسته شدهای، سنت عشاء بعد از فرض خوانده میشود. سنت با خواب ارتباط دارد، سنت صبح قبلیه هست و سنت عشاء بعدیه هست. در صبح چون روح و روانت آماده هست، نمازهای سنت و فرض کوتاه و دو رکعتی است. در عشاء هم دو رکعت سنت کافی است. هنگام ظهر چون در بازار بودی، یکی از تو طلبکار شده، دیگری تو را ناراحت کرده، یکی از تو خرید نکرده، یکی دنبال طلب خویش آمده است، و چون ذهنات مشغول است، باید در ظهر چهار رکعت سنت بخوانی، دو رکعت قبل از فرض و دو رکعت بعد از آن. همواره رکعتهای سنت قبلی، برای آمادگی است و سنتهای بعدی جهت ترمیم میباشد. اگر نماز فرض تو اشکال داشته است، سنت آن را ترمیم میکند. به همین خاطر نمازهای روز طولانی هستند، ولی نماز صبح کوتاه هست، چون با ذهنی خالی و پاک به نماز آمدهای. نماز یک شارژر است. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرموده است: «الصلاة الی الصلاة کفارة لما بینهما». (حاکم از طریق ابوهریره). (این نماز تا آن نماز کفارهای برای بین خود هستند).
سی روز روزهداری در رمضان، قرائت قرآن، ذکر، نماز صبح در مسجد، نماز عشاء در مسجد، هر روز بیست رکعت تراویح، سی روز نفقه و خیرات دادن، کنترل چشم، کنترل زبان و... باعث شده رمضان به شارژی سالانه تبدیل گردد. حج شارژ تمام عمر است، زیرا یک ماه مسافرت، ترک خانه و خانواده، دیدار کعبه، طواف، سعی صفا و مروه، ایستادن در عرفات، ایستادن در منی و مزدلفه و... همگی باعث شارژ انسان در حج میشود.
بنابراین، عبادات ابزار شارژ انسان هستند. هر چه زمان طولانیتر باشد، شارژ قویتر میگردد. یکی از معانی روزه همین است.
٤.روزه باعث تقویت نفس و اراده است:
روزه در آغاز تو را به فرمان برداری از خداوند وامیدارد، چون أمور اختیاری را رها کردهای. پس رها کردن أمور حرام و ممنوع را در اولویت قرار بده. مسلمان در رمضان با دهان و اندامهایش روزه میگیرد و در شوال فقط با دهانش میخورد، ولی بقیه اندامهایش تا پایان سال روزه دارند. او در طول سال نگاهش را کنترل میکند، زبانش را حفظ مینماید و در پی حلال است.
روزه در واقع تقویت أراده برای پیروی از خداوند است. از صمیم قلب آرزو دارم که روزههای ما همانند روزهی برخی در روزگار کنونی نباشد، زیرا ماه رمضان در جوامع معاصر، ماه فیلم، هنر، شب بیداری، مهمانی، پرخوری، بیدار ماندن تا أواخر شب و... است. مؤمن این ماه را به عبادت اختصاص میدهد، نه رفتن به مهمانیها و جشنها و أمثال آن. ماه رمضان نزد طبقات مرفه به مراسمی بومی و محلی تبدیل شده است ـ پناه بر خدا. این گونه افراد به چادرها و سالنهای رمضانی میآیند، إفطاری میخورند و آن گاه به اجرای رقص، موزیک و خواندن میپردازند. رمضان نزدشان تنها جنبهی هنری و تفریحی دارد. جالب است بر تابلوهای تبلیغات و سردر سالنهای خویش مینویسند: «بزرگداشت ماه رمضان»، «به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان» و... . برای مؤمنان این ماه به عبادت اختصاص دارد که میتوان در آن به خیزش و جهشی بنیادین دست یافت.
٥.إحساس نیاز به خداوند:
خداوند دربارهی ضعف انسان گفته است: «وخلق الإنسان ضعیفا». (نساء/٢٨). (انسان ناتوان آفریده شده است). اما ممکن است خودش متوجه ضعفش نباشد، خصوصا کسی که مقام بالایی دارد، شخصیتاش قوی است، روابط عمومی فوق العادهای دارد، هزار نفر در برابرش کرنش میکنند، ولی در رمضان هنوز ساعت ١٢ ظهر نشده است، زبانش از تشنگی درمیآید و تمام دغدغهاش نوشیدن یک لیوان آب خنک یا آب میوه و سایر نوشیدنیهای مشروع و نامشروع میشود. گویا خداوند در رمضان خواسته است تا ما به سوی او احساس نیاز و ناتوانی کنیم. خداوند دربارهی پیامبران فرموده است: «و ما ارسلنا قبلک من المرسلین إلا إنهم لیأکلون الطعام و یمشون فی الأسواق...». (فرقان/٢٠). (پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر این که ایشان غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند...).
منظور چیست؟ یعنی کسی که غذا میخورد، برای ادامهی زندگی به خوردن نیازمند است، پس خدا نیست، زیرا خداوند عزوجل فرموده است: «قل هو الله احد. الله الصمد. لم یلد و لم یولد. و لم یکن له کفوا احد». (بگو او خدای یکتاست. خدای بینیاز. نزاییده و زاییده نشده است. و هیچ همتایی برای او نبوده است).
«صمد» یعنی کسی که به چیزی نیاز ندارد و از درون پر است. ولی، اگر جلوی بینی تو را بگیرند، خفه میشوی، چون به هوا نیاز داری، و نمیتوانی بیش از چند دقیقه تاب بیاوری. به آب نیازمندی، به خوردن نیاز داری، به خواب، به همسر، و به پارهای از ابزارها و امکانات. به همین سبب انسان در رمضان به خداوند إحساس نیاز میکند. و بندگی یعنی همین إحساس نیاز به خدا.
«وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ». (آل عمران/١٢٣). (به یقین خداوند شما را در بدر یاری دارد، در حالی که خوار بودید). یعنی نیازمند بودید. اما در حنین نیازمند نبودند، لذا گفتند: «لن نغلب الیوم من قلة». (بیهقی از طریق انس بن مالک). (امروز هرگز به خاطر کمی شکست نمیخوریم). ما زیاد هستیم، اما شکست خوردند. قرآن میگوید: «وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ». (توبه/٢٥). (... و روز حنین، آن گاه که فراوانیتان شما را به شگفتی آورد، اما به کارتان نیامد و زمین با آن گستردگیاش بر شما تنگ آمد، سپس عقب نشستید و روی گرداندید).
برادران، إحساس گرسنگی و تشنگی نوعی نیازمندی به خداست. ببخشید، تو ارزش این پیراهنی را که پوشیدهای جز هنگام حج نمیدانی، چون آنجا تنها دو تا هوله میپوشی، ولی اینجا لباسی دکمه-دار، گشاد، مرتب و شیک استفاده میکنی. ارزش لباس را جز در حج نمیتوان فهمید. به همین سبب در روایتی آمده که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمودند: «اللهم أرنا نعمک بوفرتها لا بفقدها». (خدایا نعمتهایت را با زیاد شدن به ما نشان بده، نه با از بین رفتن).
حرف، حرف میآورد: ما پیشتر از چیزی به نام توازن قوا در جهان بهره میبردیم، زیرا دو نیروی بزرگ و قوی در جهان وجود داشت که همواره بینشان جنگ سرد برقرار بود و هرگاه یکی می-خواست محلی را تصاحب کند، دیگری جلویش را میگرفت. لذا همهی کشورهای ضعیف از نعمت امنیت و آسایش برخوردار بودند. ولی تا روزی که این جنگ سرد برگزار بود، ما حتی خبر نداشتیم که دو ارتش قدرتمند در جهان وجود دارند و باعث توازن قوا شدهاند. ولی وقتی یکی از بین رفت، از دیگری چه بدبختیها، جنگها، لشکرکشیها، آتش افروزیها، چپاولها، خفتها و گرفتاریها که ندیدهایم! حتی فرهنگ و اباحی گری خویش را بر ما تحمیل کرده است.
پس، مهم دیدن نعمت به هنگام فراوانی است، نه نابود شدنش. افراد کم خرد، قدر نعمت را هنگام از دست دادن، میدانند، ولی افراد هوشیار و موفق، هنگام فراوانی، نعمت شناس هستند.
باری وزیری از یک پادشاه که لیوان آبی خواسته بود، پرسید: ای امیر مؤمنان، اگر این لیوان را به تو ندهند، آن را به چه قیمتی میخری؟ گفت: به ازای نصف املاکم. پرسید: اگر نتواند این مقدار آب از تو خارج شود، چه؟ گفت: به ازای نصف دیگر املاکم! مُلک عریض و طویل، معادل یک لیوان آب ارزش دارد.
بدین جهت، در رمضان نیازمند خداوند میشویم .. یک لیوان آب، یک لقمه نان.
٦.پی بردن به رنج فقر و گرسنگی:
اندیشه و رنج .. اگر دوستی داشته باشی که میان او و خانمش اختلاف افتاده و همسرش او را رها کرده و به خانهی پدرش رفته است، ولی تو تنها به فکر جدایی از همسرت باشی، در این صورت بین تو و آن دوست فاصلهی زیادی است، و چیزی را عوض نمیکند و بر سلامتی و سعادت تو تأثیری نمیگذارد. ولی آن دوست، هنگامی که ظهر به خانه برگردد، نه خانمش را میبیند، نه غذایی، نه خوراکی، در عین حال که فرزندانش به سرپرستی نیاز دارند. آن دوست مشکلات زیادی را باید تحمل کند، ولی تو تنها به فکر جدایی هستی. لذا میان شما دو نفر تفاوت بسیاری است.
یا در مثال، اگر نقشهی یک کاخ را به تو نشان دهند که در آن همه چیز وجود دارد.. طبقات گوناگون، اتاقهای بزرگ، هال، ایوان، بالکن، حیاط و... این تنها در اندیشهی توست، ولی اگر چنین کاخی را داشته باشی، چیز دیگری است.
روشن است که بین داشتن یکصد میلیون دلار و سخن گفتن از این مبلغ، فاصلهی زیادی است. گفتنش چه آسان است و داشتنش چه دشوار.
گرچه در رمضان انسان إحساس گرسنگی میکند، اما شاید نتواند به خوبی مشکل مستمندان را درک کند، بخصوص وقتی که در إفطار و سحر پرخوری کند. هنگامی که نیازمندان در آغاز انقلاب فرانسه نان نیافتند، ماری آنتوانت؛ [ملکهی اتریش و همسر پادشاه فرانسه] گفت: کیک و کلوچه بخورید! اگر کسی نان نداشت، کیک بخورد، که بهتر است. یعنی در چنین حالتی فرد، رنج نداشتن را احساس نمیکند.
بدین سبب گفتهاند: اشتیاق را کسی میشناسد که رنج آن را کشیده است، و عشق را کسی میفهمد که در فراق سوخته است.
در رمضان ممکن است مشکل فقیران را إحساس کنی، چون گرسنه شدهای، ولی کسی که معدهاش را پر میکند، إحساس نمیکند. منظرهی خوردن و بوی غذا برای فرد گرسنه اهمیت دارد. پس یکی از حکمتهای روزه، إحساس رنج گرسنگی است، زیرا گرسنگی دشوار و غیر قابل تحمل است، به همین خاطر قرآن کریم دو نعمت بزرگ سیری و امنیت را گوشزد کرده است: «الذی اطعمهم مِنْ جُوعٍ وَآَمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ». (کسی که ایشان را در برابر گرسنگی خوراک داد و در برابر ترس، آرامش داد). (سورهی قریش).
به طور کلی، دو نعمت بزرگ آن است که بخوری و گرسنه نمانی، و در امان باشی و نهراسی. دو کیفر سخت برای ملتهای تبهکار از بین رفتن این دو نعمت است: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آَمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ». (نحل/١١٢). (خداوند ماجرای روستایی را مثال زده است که در امنیت و آرامش بود و روزیاش به وفور از هر سو میآمد، اما نعمتهای خدا را سپاس نگزارد، که خدا هم لباس گرسنگی و هراس بر ایشان پوشاند به سبب آنچه میساختند).
انسان در رمضان افزون بر این که از روزهداری برای انجام کامل عبادات یاری میجوید، چون حلالها و مباحات را رها کرده است و آموخته است که به طریق اولی، از حرامها بگریزد، همچنین از روزهداری میتواند برای درک گرسنگی نیازمندان هم کمک بگیرد. روزه برای إحساس بندگی و نیازمندی به خدا در همه چیز است.
روزه، عبادتی گروهی:
تصور کن در دمشق حدود پنج میلیون نفر در یک لحظه و به مجرد اعلان إفطار، با هم خوردن و نوشیدن را آغاز میکنند و خیابانها خلوت میشود. روزه عبادتی جمعی است. انضباط چه قدر خوب است! گویا خداوند سبحان از ما انضباط و نظم خواسته است. این انضباط در رمضان مشاهده می-شود. دست کشیدن از خوردن و نوشیدن هم با اذان صبح آغاز میشود، نمازها در مسجد ادا میگردد، نماز صبح همگی در مسجد هستند، نماز عشاء همگی برای ادای تراویح به مسجد آمدهاند و در یک آن إفطار میکنند. روزه عبادتی گروهی است که همکاری و انضباط میآموزاند.
یکی از دوستان که پدرش نظامی بود، میگفت ما حدود سی سال است که رأس ساعت دو ناهار می-خوریم و خوردنمان با تیک تاک ساعت دو هماهنگ است. یعنی در این خانواده انضباطی دقیق برقرار است، و حتی خوردن، وقت مشخصی دارد.
برادران، انضباط و نظم نشانگر تمدن و فرهنگ است. اگر رانندهای بیگانه هنگام مغرب رمضان در خیابان بیاید و آن را خالی ببیند، با خود چه میگوید؟ إحساس میکند که عبادتی جمعی در حال انجام است. خداوند از ما خواسته است که منظم باشیم. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ». (صف/٤). (به یقین خداوند دوست دارد کسانی را که در راهش در صفوفی منظم میجنگند گویا که ساختمانی استوارند).
نماز نیز دارای أوقات و نظم و انضباط است.
باری یکی به من گفت: من پیش از ورود وقت، نماز عصر را میخوانم، چون برایم راحتتر است. اما باید دانست که نمازهای پنجگانه و همچنین روزه دارای نظمی بسیار دقیق هستند.
مردی والا مقام و صاحب منصب در مصر، باری به حج رفت. هنگام بازگشت در هواپیما گفت: به خدا سوگند، مردم توجه خاصی به حج دارند، کاش در طی پنج دورهی متوالی در سال برگزار شود، هر دو ماه یکبار تا ازدحام و شلوغی پیش نیاید! مشخص است که این فرد، مفهوم حج را نفهمیده است. حج عبادتی جمعی است، نه فردی.
یک بار در قاهره در همایشی اسلامی شرکت کرده بودم و از پیشنهاد یک وزیر اوقاف مسلمان خیلی خوشحال شدم. وی گفت: کاش هر یک از حجاج در فرم مشخصاتش، شغل و علاقهاش را بنویسد تا به وسیلهی رایانه آنها را تفکیک و ترتیببندی کنیم. مثلا اساتید دانشگاه در منی کنفرانسی برای حل مشکلات خود برگزار کنند و از دغدغههای مشترکشان بگویند. یا صنعتگران کنفرانس خاصی برگزار کنند، کشاورزان گردهمایی داشته باشند، بازرگانان همایشی داشته و به همین ترتیب هر کدام از مشاغل و مناصب کنگرهای برگزار کنند. گویا خداوند خواسته است که مسلمانان در حج همدیگر را ملاقات نمایند. در عمل هم انسان در مراسم حج از همهی کشورها و نژادها کسانی را میبیند.
بنابراین، أرادهی خداوند بر این است که روزه عبادتی جمعی باشد. تصمیماتی که برخی از مؤمنان در رمضان میگیرند و آنها را به راحتی و آسانی انجام میدهند، بسا در دیگر أوقات به سهولت انجام نگیرد.
برادران بزرگوار، آنچه گفته شد نمونهای از افق ماه مبارک رمضان بود تا از این فرصت طلایی و بینظیر بهره ببریم که تا سال دیگر تکرار نمیشود. باید روابط خود را با خداوند سامان بخشیم.
چکیده:
هرگاه بنده به سوی خدا بازگردد، ندا دهندهای در آسمانها و زمین فریاد برمیآورد که به فلانی تبریک بگویید، زیرا با خداوند آشتی کرده است. هرگاه بنده به خدا بازگردد، خداوند از ذهن ملایکه و ساکنان زمین و آسمان، اشتباهات و گناهانش را پاک میکند. هرگاه بنده توبهای نصوح و کامل کند، خداوند از ذهن نگهبانان، ملایکه و تمام اهل زمین و آسمان همهی اشتباهات و گناهانش را میزداید.
رمضان فرصتی دوباره برای گشودن صفحهای تازه در پیشگاه خداوند است. فرصتی تازه برای روی آوردن به درگاه باری تعالی.
والحمدلله رب العالمین.
نظرات